اگه بزرگ شدي از مامانت نترس و ازش دليل بخواه
اونقد ک مادر من بهشون بی احترامی کرد هیچکس نکرد ولی مهم اینه اونی ک میخاد عقب نکشه همسر من خیلی بهش توهین کردن ک چرا اینهمه سال صبر کرده حتی خانواده خودم ولی خداروشکر عقب نکشید ولی بعضی وقتا یاد اون روزای تلخ میفتیم حالش خراب میشه با پدرت صحبت کن نظر پدرت چیه یا خواهر برادر بزرگتر اگ داری باهاشون حرف بزن مامانتو راضی کنن
بشین رکو راست باهاشون حرف بزن
بگو اگه سخت بگیرین بخدا پسر سرد میشه پسر خودشو نمیبینه که اگه ببینه پدر مادرش اذیت میشن یا از طرف خانواده شمای دختر حرفی زده بشه که برا پسر سنگین بیاد امکانش حست قید شمارو بزنه من پدرم دراومده هم مدرک بگیر هم خدمت هم این همه کار ماشینم گرفتم دیک چی... الان 29 سالمه بابا اخه من میدونی کی باید ازدواج میکردم عشق عشق عشق جی کشک چی
اینبار من ولش کردم سرش گیج رفت حالا بدو بدو من این همه خودمو نگه داشتم در برا پروژه رفتم.... اومدم خیلیییی خدا دمش گرمه شکر همون لیاقتش پسرای یک بار...
حتما دلیل مهمی دارن
من پدر مادر ندیدم بچه رو جای خوب بخوان ندن
ما باهم دوستیم ولی نگفتم ک در ارتباطیم چون از نظر مادر من با کسی ارتباط داشتن ینی ج ن د ه بهش گفتم از طریق خواهرزادش ک دوستمه دیده منو میگه چرا راه دادی برن مغازه با بابات حرف بزنن میگه اصن چجوری باباتو پیدا کردن😕من حتی خودم تنها و با اون آقا باهم رفتیم با مساور حرف زدیم گفت هیچ مشکلی نیس هردو شناخت کامله از هم و آمادگی هم دارید
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز