فک کنم فامیل ما کلا از شوهر شانس نیاورده خالم بار اول ازدواج میکنه زندگیشم عالی بوده بعدش شوهره فوت میکنه و خالم میمونه و ی دختر ۵ ساله خالم چهلم شوهرش نشده با یک مردی آشنا میشه و قرار محضر میزارن شوهرخالم اوایل با دختر خالم خوب بود ولی حالا که بزرگ شده و ۱۵ سالش شده خییییلی بد باهاش رفتار میکنه عید دیدنی ۱۲ فروردین رفتیم خونشون همه چی اوکی بود ما دخترا داخل پذیرایی نشستیم و داشتیم حرف میزدیم و میخندیدیم یهو دخترخالم بلند خندید شوهر خالم عصبانی شد و افتاد به جونش مامانش گفت نکن و شوهر خالم چون خیلیییی عاشق خالم بود قبول میکنه وگرنه معلوم نبود چی سرش میومد🥺💔
من جای خالت بودم دستی که روی بچم بلند میشد رو میشکستم تا غلط اضافی نکنه دختر بچه ای که پدر نداره تکیه گاه نداره مادر وظیفشه حمایتش کنه چه جوری خالت با این آدم زندگی میکنه من موندم!!!!!! بخدا همه چی شوهر نیس اول در قبال بچه هامون مسئولیم