امشب برامون مهمون اومده بود از آشناهامون بودن زن و شوهر بودن ولی سه تا پسر بزرگم دارن ک نیاورده بودن
از وقتی نشستن شروع کردن به تعریف من و اینکه چی میخونم و فلان بعدش سر شام
خب !
لایک
حتماذخواستگارت شدن بعدش
خب بعدش😂
سر شام گفتن میخوام ی عکس یادگاری بگیرم و عکس گرفتن
و من حس خوبی ندارم
بردن نشون بدن دیگ
خوب
حتما خوشگلی
😂😂اخیی چقد تابلو بودن
عکس نمیگرفتی
داشتم غذا سرخ میکردم روغن داغ چکه کرد کم مونده بود بزنه به صورتم
خانمه گفت اسپند دود کن من دوست دارم از دوست داشتن هم چشم زخم میاد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز