وسط اسفند ماه دوستم گفت عروسی خواهرش بعد عیده
هفته پیش فک کنم ۷ام اینا بود یهو گفت ۱۴ام عروسیه بیا
ماهم کل فامیل هامون ک از تهران اومده بودن ۱۴ام دعوت کرده بودیم
مامانم خیلی بیحال بود و دست تنها از صبح بهش کمک کردم رفتیم باهم خرید چون ماشین دست من بود پرده داره خریده بودیم رفتیم پیگیری کردیم یارو تازه ۶ غروب آورد نصب کرد سه مدل غذا درست کردیم و پذیرایی از اون همه آدم واقعا پدرم دراومد 😑 نمیتونستم مامانم رو تو اون وضع تنها بذارم
بهش گفتم نمیتونم مهمون داریم و کلی معذرت خواهی
الان دیگه با من حرف نمیزنه😐
۲۸ سالمونه
واقعا این درسته؟
عروسی خواهر خودم بود سه ماه زودتر گفتم حتی شب قبلش پرسیدم میای ؟ گفت معلوم نیس و توقعی نداشتم