من بچم ده سال پیش تازه که به دنیا اومده بود رفت. خیلی نابودن شدم اضطراب و بی قراری گرفتم.رفتم روانپزشک بهم قرص داد یک هفته خوردم دیدم نصف صورتم لمس شد. گذاشتمش کنار گفتم فایده نداره باید خودم یک کاریش کنم. کم کم افتادم تو فاز خواندن الان اطلاعاتم خیلی بالاست. این دوره های اضطراب و نشخوار ذهنی را هم که شرکت کردم تقریبا می تونم بگم پاکسازی شدم. در حدی که یکماه پیش مادر بزرگ همسرم را خودم کارای خاک سپاریش را از صفر تا صد انجام دادم بعدم اومدم خیلی عادی تر از اونی بودم که فکرشو می کردم. شبم راحت خوابیدم. واقعا احساس خودشکوفایی و انسجام می کنم.
حالام اینجام اگر تونستم به کسی کمک کنم بکنم که اوناهم مثل من حالشون خوب بشه.
لینک دوره های نشخوار و اضطراب تایپک کردم.آفلاینش توش هست. می تونی از خود مدرس که ادمین گروهشه هم کمک بگیری.
اون دیگه ته اضطراب را برات در میاره.