عروسِ خالم دیوونه بود کلا
بارها پسر خالمم کتک زده بود،دختره هیکلی بود،روی سینه پسر خاله م میشسته و مشت میزده تو سرش
یا مثلا در خونه رو قفل میکرده،کلیدا رو مینداخته تو چاه،تلفنارو هم میشکونده....نمیتونست ببینه پسرخالم با کسی ارتباط داشته باشه[از همون دوران عقد هم وقتی پسرخاله م محارمش رو میبوسید دعوا راه مینداخت]
یکبار رفته بودیم خونه شون،آسانسور خونی بود
فهمیدیم خانم موقع خروج پسرخاله م،پریده دستش رو گاز گرفته
به دخترش شیر نمیداد
فقط کتکش میزد
کلییی هم دوست پسر داشت
آشغال به تمام معنا بود،حالت جنون نداشت
۵۰۰تا مهریه ش بود،خونه و ماشین و صد و خورده ای سکه گرفت رفت دنبال هرزگیاش