کردم، ولی رفتارهای همسرم منو اذیت میکنه. شوخیهایی درباره زنهای دیگه و حتی خانوادهم میکنه، چشماش هیز میپره، به احساساتم توجهی نداره، انگار براش مهم نیستم. حتی وقتی ناراحت یا مریضم، انگار هیچ اهمیتی نداره. این رفتارا باعث شده از رابطمون زده بشم و حتی حس کنم از خدا دور شدم. الان دیگه نمیخوام زود عروسی کنم چون احساس خوبی نسبت به آینده این رابطه ندارم. به نظرتون چیکار کنم؟ کسی تجربه مشابهی داشته؟ ابن پیام رو بهش بدم با ن؟؟؟ تاحالا باهاش صحبت نکردم در مورد ناراحتیم
پیام خیلی خوبی نوشتی، هم احساست رو بیان کردی، هم دلیل اصلی نارضایتیت رو گفتی. فقط میتونیم کمی واضحتر و قاطعترش کنیم تا کاملاً مشخص بشه که موضوع برات جدیه و نمیخوای نادیده گرفته بشی. مثلاً اینطور:
"سلام ، رفتارهایی ازت میبینم که داره منو از رابطمون زده میکنه. نمیتونم این رفتارها رو تحمل کنم. برای همین، نمیخوام عروسیمون رو به این زودی بگیریم. تا وقتی که این مسائل برای من حل نشده، نمیتونم این رابطه رو با خیال راحت ادامه بدم