برای عید موندن اونجا بعد بهش گفتم خب کی میری شهرتون یعنی اون یکی خونه اصلیشون گف فضول ما نباش باشع اصن هنگ کردم من دلم تنگ میشد درست صحبت نکردیم این چند وقت دوس داشتم بره خونشون همه چی به روال قبل برگرده بعد یهو اینجوری گف اصلا شوکه شدم گفتم درست میگی ببخشید من دخالت کردم تا ده سال دیگه بمون کاریت ندارم ولی واقعا ناراحت شدم شما بودین ناراحت نمیشدین دوستم منظورم پارتنرمه
ناراحت؟
میزدم تو دهنش
حق داری
من بودم دیگه باهاش حرف نمیزدم!
بگو خب وقتی با منی بهم ربط داره یعنی چی فضول ما نباش
چقدر بی ادب نبینم دیگه زنگ بزنی یا پیامش بدی
من بودم دیگ حرف نمیزدم،
مشکلش چیه اخه
چقدر بی ادب واقعا چه طرز حرف زدنه
آدم با غریبه هم اینجور صحبت نمیکنه
منم ناراحت می شدم
خیلی ناراحت میشدم
نه بهش زنگ بزن و ن پیام بده دیگه
یادم افتاد راهنمایی بودم بعد با دوستم‌صمیمی بودم ولی اون فقط منو برای بعضی اوقات میخواست همیشه جلوی بقیه خوردم میکرد،منم بچه بودم وابسته دوستیمون بودم،یه بار اومد مدرسه مامانش کتکش زده بود گوشه لبش زخم بود و برام تعریف کرد،بعد با فرداش هی قربون صدقه مامانش میرفت بهد منم گفت ااا آشتی کردین؟آخه قربون صدقه اش میری،با یه لحن بدی تو چشمان نگاه کرد و گفت مامانمه خب آخه تو چقدر فضولی،خیلی ناراحت شدم ولی دفعه بعد تلافیشو سرش درآوردم هر چند بهش گفتم تلافی اون کارت بود ،برگشت بهم گفت چقدر عقده ای هستی 🥲
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز