وسطی بابام بدجور میخواد اونم میدونه اینو واسه همین همش منو اذیت میکنه چون میدونه پشتشه کم تنبیه نشدم از دستش بارها با گریه رفتم کوچیکه رو مامانم دوس داره
من با خواست خودم نیومدم به این دنیا اونا منو اوردن پس چرا منو دوس ندارن اونارو دوس دارن گناه من چی بود چرا بخاطر خواهرم ناز محبت خانواده ندیدم
خودم ازدواج کردم بچه دارم ۲۵ سالمه ولی درگیرم از ذهن روحم نمیره از فرزند دوم میترسم عین هیولا هس تو چشمم شوهرم میگه تو اینده بیاریم من از الان بدم میاد ازش و میترسم عشق پدریو دخترم بدزده
ی معضل شده برام همیشه واسم سواله چی میشد تو ی خانواده بودم که ناز منم میکشید بابام مث خواهرم کاش تو این خانواده دنیا نیومدم کاش منو نداشتن