اول بگم توهین نمی کنم
من عاشق بندر عباس و جنوبی هام و عاشق حال و هواش
ولی جدا ازینا
از نوجوانی یه ترس و احساس ناارومی بهم اضافه شد
بس که پسرا اونجا مزاحمم میشدن
حالا نه من ولی فک کنم کلا مزاحم دخترا میشدن
من با اینکه با خانواده بودم
سنمم کم بود
آرامش نداشتم مثلا رفته بودیم خرید با بابام داخل مغازه
تا بابام نگاش می کرد اونور پسره چشمک میزد
یعنی در حضور بابام خیلی بد بود
چند بار ازم عکس گرفتن ولی می ترسیدم به خانواده ام بگم
یه بار با بچه خاله ام پارک بودیم پسره منو ول نمی کرد
یعنی هر روز چند تا مزاحم خیلی زیاد.....
دیگه از اون وقت با اینکه عاشق جنوبم ولی چون بچگی اینا سرم اومد خیلی حس بدی پیدا کرده بودم
یکی هم مشهد
باز با اینکه عاشق امام رضا هستم
یه سری مسائل پیش اومد که دیگه شاید نرم اونطرف
یکی هم فرودگاه یزد
شما از چه شهری خاطره بد دارید
بچه ها توهین نکنید فقط نظر بدید
الان کن خودم یزدم ولی گفتم از جو یزد و فرودگاه اش خوشم نمیاد
یعنی یه عده بهشون برنخوره لطفاً