مشکل من به عنوان یک بچه طلاق

عزیز من...خانواده ی مادر ک چندین سال خیلی راحت میتونستن حالت رو بپرسن و نپرسیدن رو‌میخوای چیکار؟؟؟اصل کاری مادرت بود ..ک‌دیگه نیست....ولشون کن برن...پدرت آدم بدی نیست ک داری دست و پا میزنی برای خاله و دایی ک تازه یادشون افتاده تو هستی ....خودتو گول نزن....

اتفاقای سخت واسه آدمهایی میفته که خیلی محکم آفریده شدن. اینکه بچه طلاق بودی و اتفاقات بعدش نشون میده زندگی چالش هاش رو خیلی زود باهات شروع کرده چون تو قراره خیلی محکم باربیای . این اتفاقات رو بد ندون برای مادرت دعای خیر میکنم روحش در آرامش باشه و برای تو هم صبر از خدا میخوام و به خودت ببال که قراره یک دختر قوی باشی که قراره پناه خیلی از آدمها بشه .تنت سلامت آیندت پر از خوشی 

من دارم میخونم عزیزم بگو 

اخه کی عکس بد و دندون خراب رو پروفایل میذاره که شما اینجوری دیدیش

سلام عزیزم،من کل داستان زندگیت رو خوندم از خدا میخوام خوشبخت و عاقبت بخیر بشی،من خیلی درکت میکنم خودم بچه طلاق نیستم ولی پسر خاله ۱۲ سالم بچه طلاق بود خودشو از پنجره پرت کرد پایین مرد تیر امسال،خیلی جیگرم براش میسوزه، پدر تو خیلی آدم خوبیه باهاش بساز ،خانواده مادرت هم خیلی متوسط باهاشون در ارتباط باش،الکی وابسته کسی نشو،تقدیرتو بپذیر خودت به خودت آرامش بده،راهشو پیدا کن ولی راه درست

زندگی ادامه داره انشاالله در آینده خانواده خویی تشکیل بدی و خوشبخت بشی.

عزیزم من داستان زندگیت رو خوندم روح  مادرت شاد عزیزم بمون پیش پدرت و به حرفش گوش کن هیچکس بیشتر از پدرت به دردت نمیخوره با خاله هات هم در حد تعادل رفتارکن پدرت دلسوز تو هست چون مادرت اعتیاد داشته به نظر من پدرت صلاح تورو میخواسته که نری پیشش خدایی نکرده میترسیده معتاد بشی هرپدری بود همین کارو میکرد

عزیزم به عنوان یک انسان زخم خورده باید خودت را قوی کنی . بچسب به همون زندگی قبلی ت با پدرت..

خودت را وارد ماجراجویی های خانواده مادری نکن وگرنه مثل یه توپ می شی که وسط این دو خانواده و درگیری هاشون هی شوت می شی به این طرف و اون طرف..پدرت که پشتیبان ت بوده و هست را از دست نده 

اسی جان عزیزم خدا بهت صبر بده و مادرتونو رحمت کنه 

اما یه چیزی من که یه غریبم از رفتارای پدر شما عصبی شدم ببخش که اینطوری صحبت میکنم اما شما یه دختر خانم عاقل و بالغی يعنی واقعا نتونستی یکم جدی تر رفتار کنی و جلوی این رفتارای پدرتو بگیری ؟ پدر شما چه شرعی چه قانونی هیچ حقی نداشته شما رو محروم کنه 

خیلی خیلی منو ببخش اما از پدرت متنفر شدم و از خودتم خیلی حرصم گرفت که انقدر بی اراده بودی

الهی از همین اول بگم  خدا هر چی به آدم دختر بده بازم کمه 

دایی منم طلاق گرفت پسرش با مادرش  زندگی کرد از بچگی 

حالا وقتی داییم فوت شد اصلا نه پسرش نه خانمش سر قبرش نیومدند با اینکه هفته قبلش فوت داییم به همه گفته بود  میخوام برم زن و بچمو برگردونم با هم زندگی کنیم 

اما پسرش که اینارو نمیدونه فقط میگه چه پدری  وقتی پدری نکرده اما دختر همیشه دلش  مهربونتره اگر بچه داییم دختر میشد الان هزاربار اومده بود واسه پدرش 

حالا هر کی میومد سر قبر داییم میگفت چرا بچه اش نمیاد اصلا بالاخره هر چی هم دلخور باشه وظیفه اشه بیاد 

منم همینطور