سلام عزیزم. من وقتی مجرد بودم همه باخانواده عموم اینا میرفتیم دشت. گوسفند میکشتیم کباب میکردیم، خیلی خوش میگذشت چون جمعیتمون زیاد بود. ولی از وقتی ازدواج کردم باخانواده شوهرم میریم جوج مزنیم. اصلا خوش نمیگذره چون هم جمعیت کمه هم همشون بی احساس و بی ذوقن.
فردا هم انشالله باشوهرم و بچه هام میریم باغ خودمون وجوج میزنیم. مادرشوهرم اینا نمیان چون باباش تازه فوت کرده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.