آها !☺️ راستش کلیههام مشکل داشت و ...
من دردای زیادی کشیدم ، مثلا یه بار تو تمرین ، یه قسمت میلگرد که از بتن بیرون زده بود رفت تو بازوم و مثل یه لباس که آویزون چوب رختی میکنن ، منو آویزون کرد ، طوری که خون از بازوم اومد و رفت تو کفش پای چپمو پر کرد !☺️ و چند ده تا بخیه خورد!
یا یه بار بدتر از این که ..... (ولش کن!☺️ چون تصور صحنههاشم خوب نیست!☺️) منظورم اینه درد خیلی کشیدم ، اما کلیه درد یه چیزی بود که قابل مقایسه نیست!☺️
یه روز یه دردی تو تنم پیچید که (نمیشه توضیحش داد) وقتی به خودم اومدم دیدم مامانم رو سرم داره خودشو میزنه ، بابامم با گریه داشت میگفت بابا زندهس!☺️
خالهمم داشت سمت کلیههامو میمالید و گرمشون میکرد!☺️ (ظاهرا مرده بودم چند ثانیه! چون گفتن کبود شدی و نفس نمیکشیدی!)
هیییی !☺️ بعضی وقتا میگم کاش همون لحظه رفته بودم !🥺 الان تموم شده بود و مامانمم فراموش کرده بود!
ببخشید حال شمارو گرفتم !☺️🙏
این حرفا چیه اصلا !☺️
تو سال جدید بهترین آرزوها رو براتون دارم 🙏☺️