من ازدواج کردم متاهلم دیگه نمیشه که هر روز از صبح پا شم برم اونجا خودمم کارای خونه دارم باید غذا درست بکنم درس دارم بعد مادرم از صبح زنگ میزنه میگه بیا اونجا بابا نمیشه دیگه درسته مادرمی در حقم مادری کردی درسته ولی منم زندگی دارم تا حد توانم خوبی هاتو جبران میکنم ولی این دیگه بیش از حده توانم هست امروز شوهرم نرفته سرکار پیشه من باشه مادرم زنگ زده داد و بی داد چرا پیش شوهرتی بیا پیش من کارای منو انجام بده
اینا و بهش بگو خب
میفهممت
مادر منم منطق نداره گاها منم خسته میشم
از طرفیم چون مادرمه عذاب وجدان میگیرم از خسته شدن
تک فرزندی؟
خاموش کن گوشیتو صبح ها
بگو نمیام خودم خونه زندگی دارم
اینجا بچه هستن مدیونی داره
اگه خواسی درخواست بده بگم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز