ادای جدید جاریم منم دعوا درست کردم

کار خوبی کردی

الان گیر شما برنج و چایی واقعا منکه هرچی گشتم و حرفات و بالا پایین کردم به لین نتیجه رسیدم درسته کار اون خانم صد در صد اشتباه بوده اما شما تمام دغدغه و ذهن و فکرتون شکمتون بوده و اشتباه بزرگتر و شما کردی مثل بچه مدرسه ای ها جلوی برادر شوهرت چغولی کردی میخریدی و خلاص بی حرف اضافه میپرسید میگفتم عیب نداره حالا شاید لازم شد نه اینور چیزی میگم نه اونور

اینا سرک کشیدن و مهمون جاری بودن

جاری تقصیر نداره اینجا

توی مسافرت ب نظرم شکم مهم نیس 

اون حال و دور هم بودنه ک قشنگه و لذت بخشه 

اصن اینجور وقتا تخم مرغم لذت بخشه خوردنش 

خداقوت بهت کار خوبی کردی 

الان کجایین؟ تهش چیشد؟

خودشم میگه شوهرم برنجیه جاری باید یه پیمونه میذاشت؟؟؟ بقیه چی پس شاید اون یکیام دیدن هوس کردن نمیشه که وایه یه نفر پخت فقط

اره والا ،واقعا بدجنسی بود کارش

و میتونست برنج و چای رو ک خریده ببره بذاره ویلای خودشون ک اینا نبینن همونجا درست کنه

ن اینکه جلو برادر شوهره ببره ک ببینه بپرسه !

بعضی خانوما واقعا فتنه هستن

نی نی سایت همیشه برام عجیبه 

میگن نه از پدرومادر نه خواهر برادر از هیچکس هیچچچچ توقعی نداشته باشید 🤣🤣🤣خب پس دقیقا فلسفه ی پدرمادر خواهر برادر چیه ؟

نه کمک کنن به هم 

نه مهمون هم بشن 

نه جهیزیه بدن 

نه جشن عروسی بگیرن

نه بچه دار شدیم کمکمون کنن نه مریض شدیم کمکمون کنن

نه کمک مالی کنن به هم 

نه بتونیم بریم ویلای برادر شوهر و شوهرمون دلش بخواد دوتا لقمه برنج بخوره 

پس دقیقا یکی به من بگه خواهر برادر پدرمادر وظیفشون چیه در مقابل هم ؟

بحث سره اینه یه وعده برنج نمیخورد جیزی نمیشد

توی جمع ادم یکم باید همراه جمع باشه

منم برنجی هستم ولی توی سفر با ۲۰ نفر دیگه اگه ۱۰ روزم برنج نخورم چیزی نمیگم

وقتی ویلای جاری هست و مهمون هستید شما باید تابع باشید نباید میگفتید کی برنج میخوره همسر شما هم یکبار برنج نخوره چیزی نمیشه اگر پیکی هست بحث فرق داره ولی کلا در کارهای گروهی باید تابع جمع بود نه سلایق شخصی 

دیگه خود دانی

از الان تا اخری که تو این خانواده باشی با نام عروس سلیطه میشناسنت

شوهرت و خودت اینقدر شکمو تشریف دارین نرین جایی

اونها دلشون میخواست جوجه تنها بدن

مهمون پر رو شمایی دیگه

استارتر در نرمال ترین حرکت باید بیخیال برنج می‌شدید یا حداقلش اگر خریدی و شوهرش تو دستت دید باید میگفتی چون چند روز اینجاییم گفتم ما هم یه خریدی بکنیم 

تو فتنه انداز ترین روش و انتخاب کردی