خواهرم عقده قبل از ازدواجش با چند نفر دوست بود البته نه اینکه همزمان باشه ها منظورم اینه که می دید طرف مورد خوبی نیست کات می کرد یهو با یکی دیگه آشنا میشد
این مورد آخر بخاطر اینکه خواهرم دیگه ازدواج کرد با پسره کات کرد حالا از اون روز پسره زنگ می زد تلفن خونمون و مزاحمت ایجاد می کرد خواهرم گفت یه بار شارژ نداشتم باهاش گپ بزنم با تلفن خونه زنگ زدیم دیگه شماره خونمون رو داره تقریبا یک ماهه هر روز زنگ میزد ما جواب نمی دادیم تا اینکه من صبرم سر کشید به نامزد خواهرم گفتم این پسره مزاحم خانواده ما شده تهدیدش کن بگو یه بار دیگه زنگ بزنی فلان و بهمان و بگو الان نامزد داره دیگه هرچی بوده تموم شده بینتون
من فکر نمی کردم دامادمون اینقد خام و اسکول باشه و مثل بچه ها رفتار کنه یهو آتیش گرفت و گفت یعنی چی که قبل از من با این دوست بوده خلاصه امروز قرار شد اون و خواهرم بیان اینجا دیگه نیومد قهر کرده
بنظرم گذشته ها گذشته و اینکه خواهرم چه می دونسته ایشون میاد خواستگاریش و با رل سابقش دوست نشه و اینکه نباید زود جا می زد باید مثل کوه پشت خواهرم بود مهم اینه الان دیگه اینا قسمت هم شدن نه اینکه مثل بچهها قهر کنه دنبال بهانه
به خواهرم گفتم بخدا شوهر خوبی از آب در نمیاد برات خیلی بچه سوسوله 😏🤣