اصلاح می کنم
حموم میرم
یه دل سیر خونه ،وسایلم،همسرم،بچه هامو می بینم
به مامانم زنگ می زنم چون تو یه شهر نیستیم.
بچه هامو یه جوری بغل نمی کنم که بفهمن چه خبره.
ولی حتماً یه نامه می نویسم که بزرگشدن فکر کنن باهاشون هستم هنوز.
و اینکه به همسرم وصیت می کنم اگه قصد ازدواج مجدد داشت بچه ها رو بده مامانم.
خیلی هم می ترسم از ورود به یه جهان جدید.
امیدوارم دیر باشه و دور باشه و طولانی مدت با سلامتی و آبرو مامان بچه هام باشم