امشب رفتیم خونه خاله کوچیکم بعد خواستیم بریم بیرون دوری بزنیم هممون.
شوهرم بهم گفت برم دستشویی الان میام بش گفتم زود بیا منتظرتم.
خاله کوچیکم یدفع رگ خودشیرینیش گل کرد با صدای خیلییییییی بلند خداشاهده گفت چیکارش داری بزار بره الان میاد گفتم خدا چشه این ب این چ ربطی داشت من چی گفتم
شوهرم کیف میکرد ک چطور هواشو داره.
بعد شوهرم همیشه ب من میگفت دووَر یعنی دختر فقطم ب من میگفت دیدم خاله کوچیکم داشت حرف میزد ی دفع شوهرم در جواب بش گفت دووَر .😢
خیلی ناراحت شدم هم شوهرم هم خالم اخلاقاشون ب دلم نیس چیکار کنم؟بعد شوهرم خیلی خوشش میاد از زنا
از تمام دخترا یعنی تا الان باهاش هرجا رفتم از طرف مقابل خوشش اومد در صورتی ک من از همشون بهترم هم قدم بلندتره هم وزنم خوبه.
ولی ب اینا نیست ب چشم پاکیه ک نداره.چیکار کنم شوهرمو؟تا کی با کسی رفت و آمد نداشته باشم بنظرتون؟