بچه ها این تجربه مال خودم نیست ، استادم برامون تعریف کرده.
گفت قبلنا معلم بودم و مجبور بودم برم روستا تدریس کنم.
با مینی بوس میرسیدم به مقصد.
یکی از همکارام که بغل دستم مینشست بهم گفت زمانی که مینی بوس راه نیافته چشماشو میبنده و روحش سفر می کنه میره به خونه آدما.