خودش روزه نیست چون بچه کوچیک داره
از اولی که وارد خونشون شدیم خودش سر سفر نشسته بود و غذاشو میخورد ولی شوهرش با اینکه خودش روزه بود اول بچه دستش بود و خوابوندش ، بعد رفت غذای اون یکی بچشو داد بعد هر چی سر سفره کم و کسر بود اصلا خواهرم بلند نمیشد همش شوهرش کارا رو میکرد و خودش خانمانه نشسته بود سر سفره و فقط غذا میخورد
خوش به حالش ، خیلی خوبه که شوهرش انقدر خوبه و هوای زندگیشو داره و از این بابت خوشحالم
ولی ایکاش شوهر منم یه ذره مثل اون بود 😔
اصلا تو خونه کار نمیکنه ، میگه تو خانوادمون بد میدونن مرد کار کنه ، زشته ، عیبه ... فکر میکنه مرد باید بشینه یه گوشه و فقط دستور بده 😔 از این عقایدش متنفرم !!!
حتی خیلی هم کار کرده باشم و خسته باشم نه تنها کمکم نمیکنه بلکه میگه این چه وضع آشپزخونه ایه
بهش میگم من حاملم صبح تا حالا کلی کار کردم واقعا کمرم درد میکنه لاقل غر نزن ، دعوا نکن ... نمیفهمه !!!
حتی معتقده خرید های خونه هم باید با زن باشه
البته برای پدر و مادرش همه کار میکنه ، از خرید بگیر تا تمیز کردن کل راه پله های خونشون
هر موقع میخوام دوسش داشته باشم بدی هاش میاد جلوی چشمم و دیگه دوسش ندارم ...
شما جای من بودین چکار میکردین ؟ 😔