من باشم اصلا به طلاهام دست نمی‌زنم
طلا روز به روز میره بالا چرا بفروشم برای اینکه فقط یه ماشین به اسم من باشه؟ بذار بزنه به اسم مادرشوهرت. دردسری هم درست بشه برای مادرشوهر و خود شوهرته. من بودم خوشحالم می‌شدم برای جریمه شدن و به دردسر افتادنشون
ببین این زندگی کلا فایده نداره اعتماد توش نیست و به نام مادرش میکنه که چی
اگه من بودم جای تو طلا هارا میدادم میگفتم اگه تو به من اعتماد نداری ولی من بهت اعتماد دارم اگه تو مناشریک زندگیت نمیدونی ولی من تورا شریک زندگیم و مال وجونم می‌دونم طلاهارا بگیر نخوای به مادرت رو بزنی برا پول وطلا ... بعد فروش ماشین کم کم یواش یواش طلا می‌خریم باز ماشینم اگه دوست داری بزن به نامم اگه ن بزن به نام خودت ولی به اسم مادرت نزن اگه زدی (یعنی بهم اعتمادی نداری با بغض ومظلومیت بگو)
با همونطلاهای مادرشو بگیره به نام مادرش هم باشه توطلاهاتو بچسب خر مال کسیه که سوار بشه اگرم قرار باشه مادرش سرش کلاه بزاره حداقل طلاهای تو سر جاشه
اتفاقا بهتر بزارخسته شه اون خچدشوانداخته وسط حالازحمتشم بکشه بره دنبال کاراش اتفاقا اینجوری شاید بیخیال بشه حرف میشنوی ها ولی نباید برات مهم باشه بزاراذیت شن واینکه تو چراهمراهیسون میکردی میخواستن به نامشون نباشه اگرهم نمیرفتن وبی ماشین میموندید شوهرت میموند این وسط کم کم میفهمه که باید بند نافشو جداکنه ومستقل بشه وگرنه اونی که اذیت میشه خودشه مرداتا خودشون اذیت نشن اصلا براشون مهم نیست شما توچه شرایطی هستید البتهقطعا بهت فشارمیاره که پس تو فلان نکن که اونا مجبورنباشن بیانوحالا همچین تصمیمی بگیرن باسیاست وآذتمش وقاطع متوجهش کن این مشکل خودشه نه شما
