پسرم سه سالشه دیشب مهمانی بودیم ،پسر عمه اشو زد ،خیلی ناراحت شدم ،بعد اون از عمه اش معذرت خواستم ،و دنبال پسرم همه جا رفتم تا دیگه کسی رو نزنه ،پسر عمه اش چند ماهه عمل کرده و نباید ضربه بخوره ،ولی دیدم داره با خواهرش(عمه ی دومی) پچ پچ میکنه و بعد اون عمه ی دومی افتاد دنبال پسرم که اگه من جایی حواسم پرت بشه بزنتش ،من خودم میدونم پسرم کار بدی کرد و باهاش دعوا هم کردم و مراقبشم بودم دیگه این کارو نکنه ،اما انقدر ناراحت شدم که اون خواهر شوهرم افتاده بود دنباله فرصت که بچمو بزنه،مگه اون بچه خواهرته با اینکه بچه ی برادرته فرق داره ،اگه برعکس اتفاق میافتاد پشت بچه ی من در میومدین؟ از این تبعیض ها متنفرم
چرا باید با شمایی که نه دیدم نه میشناسم مشکل داشته باشمعمه اش خواسته مراقبش باشه که بازم تکرار نکنه ...
نه اصلا نگفتم ،کلا از اینکه این حرفا رو با کسی درمیون بزارم بدم میاد ،۱۸ سال عروسشونم یک بار دنبال دعوا نبودم کاری نداشتم بهشون ولی با بچه هام چپ افتادن ،با دختر بزرگم رقابت میکنن پشت سرش حرف میزنن ،هیییییییی چی بگم حتی با خانوادمم حرفی نمیزنم اینجا هم فقط برای تخلیه ی ذهنم میگم
الان دیگه تقریبا میشه گفت همه ی مهمونی ها و دورهمی ها شده سوهان روح و اعصاب آدم رو به هم میریزن.حتما باید یکی باشه و یه اتفاقی بیفته که باید کلی حرص بخوریم