وااای من اصلا برام قابل هضم نیست
امشب رفته بودیم خونه مادربزرگ همسرم خالهای شوهرم نشسته بودن جلوشوهرم وبچهاشون وشوهراشون درباره رابطه جنسی واندام خصوصی وپریودی حرف میزدن وحتا شوخی هم میکردن باهم🤢😐
یعالمه هم بچه کوچیک وپسرتو سن بلوغ اونجا نشسته بود
وااای اصلا باورم نمیشههه اینچیزا واسه ما خیلی خیلی دوراز تصوره حتی