2777
2789

سلام دوستان من دو ماهه نامزدی کردم با پسر عموم خیلی پسر خوبیه همه  ازش تعریف میکنن قیافشم معمولی تک پسر هم هس ماشین و کار هم داره خیلی هم منو دوست داره همه چیز برام میخره خیلی بهم میرسه  چند سال به پای من موند ولی من اصلاً دوسش ندارم  حتی یه ذره علاقه هم بهش ندارم بابام مجبورم کرد بابام خیلی بده گاهی میگم بهش بگم که دوسش ندارم تا اونم دست از سرم برداره ولی به دو دلیل نمیتونم بگم اولیش اینکه دلم براش میسوزه میترسم دلش بشکنه و من تا آخر عمر بد بخت شم و دوم اینکه از بابام میترسم بخدا خیلی اذیتم می‌کنه هر کی میومد خاستگاریم ردش میکرد می‌گفت مال برادر زاده امه می‌گفت هرچی من بگم باید بگی چشم وگرنه تا آخر عمرت باید بی شوهر بمونی شما بگین چیکار کنم 😔

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم مجبورم باکسی باشم که هیچ علاقه ای بش ندارم خودشم میدونه ولی خب انکاری سرنوشت تقدیرمارو بهم گره زده!

همسرم از لحاظ روحی نیاز دارم کنـار قبرش دراز بکشم دستمو بزارم روی سنگِ مزاره سردش  و تمومِ این بغضای لعنتی و خالی کنم️

فقط دیدت و مثبت کن با خودت تکرار کن دوسش داری ، همین که به پات مونده همین که دوست داره خیلیه ...

اما اگه یه درصدم فکر میکنی هیچ جوره نمیتونی باهاش بمونی بهمش بزن چون اون گناه داره‌.

دوست عزیز جهت یادآوری : اینجا مکانی است مجازی نه مکان خالی کردن عقده ها ... پس احترام به همدیگر را فراموش نکنید ... با تشکر .

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792