سلام خانم ها
بچها من امشب شام:افطار ،مهمان دعوت کرده بودم
خیلی برا غذا ها م زحمت کشیده بودم
مادر شوهرم دوتا جاریهام و شوهراشون و پدرشوهرم و مادر خواهرم هم بودن،
بچها خونه ی من خیلی کوچیکه و آشپزخونم خیلیییی کوچیک کوچیک فقط جای یه نفر میشه،
و قطعا ما سفره امون رو روی زمین پهن میکنیم حالا امشب شوهرم به طرز افتضاحی سفره رو چید،و انقدر شوهرم هول غذا خوردن داشت که نمیدونم چطوری سفره رو چید و آبرومو برد،از همه بدتر مامانم و خواهرم که هیچ کمکی به من نکردن ،اونها هم حمله کردنا!بعد من میخاستم سریع فقط ظرفها رو بذارم تو ظرفشویی پذیرایی کنم بنده خدا جاریمو و خواهرشوهرم یه مقداری کمک دادن ولی من راضی نبودم،مامانم دم به دقیقه چایی میخاست،دخترم ۷ سالشه هی صدام میزد لباسم کو فلانم کو ،خواهرم میگفت شیر بچه کو،شوهرم تو این شلوغی مدام ازم چیزایی میخاست که واقعا تو اون شرایط من نمیدونستم کجاست،خیلی عصبی شدم واز خودم ناراحتم که نتونستم پذیرایی خوبی بکنم،سعی کردم خوب پذیرایی کنم اما واقعا سفره چیدن شوهرم یهو تو ذوقم زد و حالم گرفته شد
آخر سرم مامانم و خواهرم پسته و آجیل با صدای بلند شکستن و رفتن از رفتارشون آب شدم انگار هیچوقت نخورده بودن،بعدم مامانم میگه چرا عصبی بودی😓دیگه تا بچهام بزرگتر بشن مهمون دعوت نمیکنم
از مامان و خواهر خودمم انتظار نداشتم انقدر موقع خوردن هول بزنن اصلا من نفهمیدم چی شد