الان دو هفتس رفتن خونه خووهرشوهرم و باهم مسافرت رفتن
خانه خواهرشوهرم ۸ ساعت با ما فاصله داره
اخرین بار ک برگشتن وقتی رفتم پیشش مادرشوهرم انقدر جوشی بود گفت عروس داریمگفتیم الان ی چیزی برامون میاره خسته ایممیخوریم منم اون روز واقعا شکم درد داشتم
الان میخوان دقیقا اون روز برگردم منم عیده میخوام برم خونه بابام میترسم شوهرم یا خودشون حرفی چیزی بزنن باز من نمیشه بخاطر اونا روز عید خونه بشینم غذا درست کنم