تازه یادم افتاده بفکر پس انداز باشم بتونم یه خونه بخرم واسه خودم
تا دیروز فک میکردم همین خونه بابام جامه
۳۵سالمه و مطلقه م
نمیدونم امید داشتم ازدواج میکنم
امیدداشتم همین خونه بابام هست تا آخرعمرم
دیدم نخیر این خبرا نیس
یه برادر ۴۰ساله بیکاربیعار دارم پی شر درست کردن واقعا تحملشو ندارم
اون یکی برادرمم بیغیرت هی دنبال سهمش از خونه س
دیگه فهمیدم خودم باید بفکر خودم باشم..