به نظرتون حق داره الان شرایطم رو توضیح میدم ..ساعت هشت شب بود شوهرم حالش خوب نبود تازه از نیم ساعتی بود از بیمارستان اومده بود خوابیده منم خواهرم زنگ زد که ماشینش خارج شهر خراب شده اینم بگم خواهرم مجرده و فقط منو خواهرم تو یه شهریم کس دیگه نداریم من ماشین رو از پارکینگ زدم بیرون که دیدم که یه ماشین وایساد
خوووب
خوب کردی
صد سال پیش نیست تلفن نباشه بیان دم خونه
زنگ بزنن
بعدش
خوب کردی ادم باید قبل اینک جایی بره اطلاع بده
خبب
دیدم یکی بنده خدایی هست که قبلا برای شوهرم کار میکرد سلام و احوال پرسی و تبریک عید بعدش بهش گفتم اقای فلانی شرایطم اینه که تعارف نمیکنم بیایید داخل من شرمنده ام کاش زنگ زده بودین که شرمندتون نشم وموقعیت داشتم وپذیرایی میکردم دیدم هنور وایسادن دوباره توضیح دادم که بایدبرم
قبلش باید تایپ کنی نه قطره چکانی بنویسی
اقای فلانی رو میفرستادی بره کمک خواهرت😅
حسابی هم معذرت خواهی کردم فرداش زنگ زده همسرم که خانمت مارو راه نداده من جلو خونوادم خجالت کشیدم اونم گفت خانمت شماره خانمم رو داره خودتم شماره منو تلفن واسه چیه یه زنگ‌میزدی چنین مسیله ای پیش نیاد کلا این خونواده عادت دارن یه دفعه بدون اطلاع میان هر موقع باشه حالا هم عذاب وجدان دارم
من همیشه یه جمله رو برا خودم تکرار میکنم و بهش ایمان دارم،
میگم آدما اگه تو مشکلات خودشون ،تونستن مشکل یه نفر رو حل کنن مین کار درست ....و گرنه کسی که هیچ مشکل نداره و به کسی کمک کنه که هنری نکرده.
یا میگم آدمها تو شرایط نرمال که خوبن و گل میگن و گل می‌شنون.اما اگه تو عصبانیت و حال بد تونستن با طرف مقابل درست برخورد کنند آدم حسابی ان
از طرفی هم واقعا چاره ای نداشتم شوهرم کلیش درد داشت مسکن قوی زده بود خواب خواب بود منم مجبور بودم برم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز