یک ثانیه ام پلک رو هم نزاشتم، از فکرو خیال زندگی خواهرم. شوهرش مثه اشغال پرتش کرده بیرون و نمیخاد اجیمو،، ولی خواهرم به شدت شوهرشو میخاد و وابسته اشه.
چهار پنج ماهه زمدگی همه امونو درگیر کرده.
شوهرش هرزه اس، مدرک ازش داشتیم (ردیاب گذاشته بودیم تو ماشینش ک مچشو بگیریمو مدرک جور کنیم، رفته به شوهرش گفته ردیاب تو ماشینت گذاشتیم)
سر چی شوهرش نمیخوادش؟
چند ماهه خامواده دارن میگن طلاق بگیر،، هر روز میگه امروز دیگ شوهرم برام مرد ولی باز روز از نو روزی از نو.
کاش میشد به مغزم حالی کنم ک به تو چه، تو چرا خودتو میندازی وسط.
یه غمیه روی دلش اون از شما ناراحت تره
خیلی سخته براش از زندگیش دل بکنه اجبارش نکنید تا خودش تصمیم بگیره
نگران هم نباشید اگر ازش جدا شه فراموشش میکنه. ولی الان براش سخته
با اینکارام زمدگی خودمم دارم از دست میدم، اعصابم نمیکشه ی غذا درست کنم. شبا از فکرو خیال تا صب بیدارم صب تا شب خابم. یک ماهه همسرم فقط داره از بیرون غذا میگیره. اونم دیگ دارع کم میاره
دو هفته است دست به خونه ام نزدم.
ی سفره هفت سین ننداختم.
میدونم دارم زمدگی خودمو نابود میکنم
چطور خودمو قانع کنم ک زندگی اجیم به من ربطی نداره
متاسفانه خواهر تو عینه یه معتاده.وقتی اطرافیان می‌دونن برای ضرر داره میبرنش کمپ ولی فرار میکنه.....حالا رفته ب شوهرش گفته ردیاب گذاشتن.این میشه دقیق دختر همسایه ما.شوهزش معتاد و بیکار و پرادعا....پدر دختره همه کارهای دادگاه و طلاق رو‌کرد و این ۹ماه باردار بود خرج کشید آخرین مرحله که ب امضا رسید دختره عینه گربه لوس رفته بود تو راهرو دادگاه به پسره چسبیده بود و پچ پچ.پدرس هم نامردی نمیکنه میاد خونه .بیزرونش میکنه .میگه لیاقتت نمونه و همون خانواده ک کتک بخوری.ولی پدره دیگه دلش ب حال دخترش میسوزه.دو سال بعد کیارش براش خونه میگیره.حالا مثلاً پسره سرکاره ولی ب شدت مغروره.آخخخخ سیگار تو دستش میبینم حالم بده میشه چندش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز