بچها من سه چارسال پیش عاشق کسی میشم ک اولش شدیدا بهم محبت کرد و وقتی دید وابستش شدم
خیلی اذیتم کرد باز یه تایمی محبت و ی تایم توهین و اذیت
من پدرمو تازه از دس داده بودم و درگیر این مرد شدم
جوری که بعضی شبا انقدگریه میکردم و ازشدت حال بد به دیوار اتاقم منت میکردم ارومم کنه
عشق یک طرفه نابودم کرد و خب مقصر اصلی اون بود
من ی دختر۲۰ساله ک الوده عشق شدم و احساسی رفتار میکردم منطق و عقل کاملا از دس داده بودم
بماند که برای فرار از این درد رفتیم ی جای دور یک ماه بعد خبر ازدواجشو شنیدم
من درس خوندنو شروع کردم و کار کردم و کار و کار و سرمو گرم کردم با این چیزا
حتی مامانمو شیش ماه یبار میبینم هنوزم
وارتباطمو با یکی از بهترین دوستام که با اون اقا ارتباط داشت قط کردم یکساله کاملللل
و ب خودم زمان دادم بهترتربشم
ت این مدت اصلا ت رابطه نرفتم
چن روز پیش با دوستم اشتی کردم
خبر از اون شخص بهم داد
برگ ریزون ترین خبر بود برام
البته ک باور نکردم ینی همه احساس و قلبم مرده
کوه یخم بی اعتمادم و فقط عقلمه م تصمیم میگیره قلبم کاملا خفع شده اماااا
بهم گف ک اون شخص خبر داده ؛ پشیمونه از همه چی
از ازدواحش از اینک منو از دس داده
حالش بده دوستم میگف خیلییی حالش بده نابودشده و
گفته برگردم ب قبل یه لحظ ام از دستش نمیدم
گفته قراره کلا از این شهر بره
البته من ک ی شهر دیگم و فرقی برام نداره اما
😂😂😂برام خنده دار و احمقانس
امشب عجیبه ک ب این موضوع فکر کردم و اینجا دارم ب شما میگم
اما میخام بگم کارما وجود داره بچها
خدا میبینه و امکان نداره کسی دل بشکنه و تقاصشو پس نده