با هفت میلیون خرید عید کردم شوهرم دعوام کرد

گلم شوهرم روزی پنجاه تومن کار میکنه .. خواهرش همیشه ازش پول میکیره ..داداشش ازش میکیره فقط ب من و بچم میرسه خسیس میشه... هرچی این نه سال خرج نکردم حتی یه بار ازم قدر دانی نکرد تازه بهم گف جی کم گذاشتم برات منظورش خورد و خوراکه ک من خیلی کم خوراکم ب خاطر خودش میخره خیلی شکموئه

مامانم این مدت همش پیشمه بچمو نگه میداره من میرم مغازه شوهرم اندازه سه نفر کار میکنم

چرا گف همین مدت یه میلیارد خرج گذاشت رو دستم..منظورش 500 میلیون پول رهن خونه و 42 گرم طلا بود ک از پارسال برام خرید...اونم ب زور...مامانم بیست گرم طلا سر عقد بهم داد داییامم سه تا ربع سکه..زن بابای شوهرمم یه گردنبند 15 گرمی اونم از جیب خودش... خودش فقط یه تک دست 12 گرمی و یه حلقه پنج گرمی و یه جفت گوشوار ده گرمی خرید..شوهرم میخواست یه ملکی بخره همه طلاهامو ب جز حلقمو فروخت گف برات میخرمشون...وقتی طلا 2400 بود برام خریدشون چون ب خاطر خساستش میخواستم برم قهر ترسید رفت برام طلا خرید ..حالام ک ضرر نکرده آخرشم منو هام حرفاش میکنه مثل همیشه و ازم میگیردشون

عزیزم من نه ساله ب شیوه شما زندگی کردم شاید خیلی از شما کمترم خریدم هیچچچ قدردانی ازم نشد هیچ حتی گف چیزی برات کم نذاشتم..و تمام خرجاشو برا خانوادش میکرد ..حتی پول تو جیبی هم بهم نمیده... باور میکنی با اینکه چشم پاکه مثلا میگه زن فلانی چقد خوش لباسه و خوشتیپه از سرش زیادیه زن خوبیه در صورتی که اون منو با این لباسای کهنه همیشه میبینه و ب نظرش بد لباسم در صورتی ک من یکی از خوشگلترین و شیک پوش ترین دخترای کلاسمون بودم و ب خودم میرسیدم ولی از وقتی زن این آقا شدم لباسای کهنه خواهرامو میپوشم یا خواهرام برام ب بهونه های مختلف لباس میخرن..منی ک شوهرم وضع مالیش خیلی خیلی خوبه ...انقد عزت نفس و اعتماد ب نفسم توی این 9 سال اومده پایین افسرده شدم حتی ب خودکشی هم فکر کردم

روزی پنجاه تومن کار میکنه شایدم بیشتر... ب خواهرش همیشه پول میده..... انگار من غریبه م و منو ک مادر بچه هاشمو از خودش نمیدونه😭

من بعد دوسال لباس خریدم...اگه بگم این نه سال فقط دو تا شلوار جین خیلی ارزون خریدم باور میکنی؟اونم با کلی بحث...فهمیدم زنی ک خرج نداره ارج نداره..اصلا قدر قناعتایی ک کردمو ندونست 

گلی شهر ما همه چیز گرونه ..مانتوها همه بالای سه تومنن..برا من مثلا ارزون بود 1700..شلوارا اغلب بالای دو تومنن...نمیتونم برم بعد چند سال جنس بی کیفیت بگیرم میدونم تا چند سال دیگه هبری از لباس نیست مجبورم جنس با کیفیت بگیرم ک زود از ریخت نیفته..شوهرمم جدیدا وضع مالیش خوب شده یجوری از زنای مردم ک خشتیپن حرف میزنه انگار من مث کولیام..زن دوستاش فقط از مزونای گرون فروش شهرمون لباس میخرن من لباسای سایز بزرگ خواهرمو میپوشم ک تنم زار میزدن😭

شوهرم برا عید هیچی نخرید ن آجیل ن شیرینی ... عیدی هم همین لباسا بود 

پوشاک مردونه

همش میگف چک دارم بزار ماه بعد بزار این چکم پاس بشه..بزار پول جمع کنم اون ملکو بخرم...و کلی بهانه دیگه..امسال فهمیدم تمام خرج خواهرش و بچه هاشو شوهر من میداد..خواهرش شاغله شوهر داره ولی معتاده ولی کار میکنه پول خوبی هم درمیاره ..دختراش همیشه کلاس رقص و لباسای مارکدار و کلاس زبان و کافه و رستوران و گوشی گرون قیمت...دلش برا خواهرش میسوزه برا اینکه شوهرش معتاده ولی دلش برا من و بچه هام ک لباس کهنه مردمو نیپوشیدیم و سرمون همیشه پایین بود نسوخت