2777
2789

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خونه بابامم

و میگم ک خونه بابا،تو ده سالگی با بیست سالگی با سی سالگی و...خیلی فرق دارید

فکر نکنید خونه بابا همیشه همون حس خوب بچگی رو داره

اگه مستقلید،متاهلید بدونید تو سن شما،خونه بابا هم دردسرای خودشو داره

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

بیشتر ببینید

نه. درسته که خونه بابام بهم خوش گذشت و خونه شوهر مسئولیتم خیلییییی زیاده ولی بازم نه. حوصله ندارم هر کی بهم ی چی بگه و طعنه کنایه بشنوم 

بقول زن قمبر 

مهمان روز اول ناز و نیاز 

روز دوم نان و پیاز 

روز سوم چوب دراز 

حالا تو اینا رو  بکن ماه اول دوم سوم 

از ته دلم دوست دارم

خدااا جونم عاااشقتم تو بودی که تو بدترین شرایطم کنارم بودی خودت میدونی دیوونه وار عاااشقتم اسم قشنگتو روی دستم تتو کردم تا وجودتو در خودم بیشتر از همیشه احساس کنم 😘🥰🧡

اگ‌میدونسم قراره بابامو ب این زودیا از دست بدم . بیشتر پیشش میموندم . بیشتر خنده شو میدیدم . شب میخابیدم صب با صداش بیدارمیشدم . 

حتی الانم حاضرم بمیرم و برم پیشش . اما دلم بحال دخترم و مادرم مبسوزه 

اولین غصه من اخرین نگاه تو بود بابایی😭🖤

فقط از یه جهت دوست دارم نه اینکه از ازدواجم ناراضی باشم.. اما از اینکه مادرم مریض و تنهاست خیلی زجر میکشم.. چند سال بعد ازدواجم پدرم فوت کرد‌.. میگم کاش ازدواج نمیکردم و از مادرم مراقبت میکردم

آرهام. کاساندان. بابادوک سابق.. امیدوارم بتونم این یکی کاربریو حفظ کنم  
بستگی داره از کجا به کجا رفته باشی ، من واقعا دلم نمیخواد برگردم خونه بابام

پس ازدواج خیلی خوبی داشتی 

من خواب را دوست دارم وقتی بیدارم زندگی ام گرایش عجیبی به فروپاشی دارد

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792