ب معنای واقعی کلمه افسردگی گرفتم
مامانم مخالف بود خودم پامو کردم تو ی کفش ک میخوامش
هفت ماهه نامزدیم و زندگی بسی سخت است
الان دوست قدیمی بابام زنگ زده ازم خواستگاری کرده برا برادرش
ی دو طبقه داره ی دنا ی باغ شهری
بعد نامزدم کل داراییش ماشینشه و لباس تنش
هر دوشونم ارتشیه ان
هی خدااااا