دعوت کردیم من همون اول گفتم فقط شام حوصله افطاری ندارم ولی همسرم گیر داد گفت نه زشته و فلان
منم قشنگ فرستادمش آش کده آش رشته و سوپ و حلیم و شله زرد گرفت
گوجه خیارم گذاشتم حلوارم دادم مامانم درست کرد
با چهارتا چیز میز دیگه مثل آب میوه و املت و کتلت و سبزی زولبیا بامیه وگرنه افطاری چیه به بدبختی و عذاب ماها اضافه شده😐
والا خیلیاشونم روزه نبودن
خواهرشوهرم اره ولی نبابا مگه بیکارم بابای یکی دیگرو دعوت کنم