من خودمم ازین ترسوهام.
راننده کناریمو دق میدم.منتها وقتی ببینم بی احتیاط باشه.شوهرم اوایل خیلی رانندگیش خوب الان وقتی سوار میشیم تا به مقصد برسیم من سکته میکنم.نصف مسیر چشام بستس.
نصفشم دارم میگم مواظب باش.
لعنتی با همه تو خیابون درگیره.
فک کن یکی تو خیابون بهش راه نده میره ماشینو میکوبه بهش.
دعوا میگیره.
فحش میده.
تو خیابونی که باید احتیاط کنه.سرعتو بالا میبره با بچه بازی میکنه.
میگم تنهایی بیا خودتو به کشتن بده مارو راحت کن.
برادرمم سلطان تصادف کردنه.اصلا مراعات نمیکنه.واسه همین منو مامانم ترسوایم😂
من بخاطر همین ترس ماشین گرفتم که عادت کنم.
اما الان بیشتر رانندگی شوهر و برادرمو قبول ندارم.
زیادی به ترمز و دست فرمونشون اعتماد دارن.