بقیه هیچکدوم خبر ندارن از خانواده
واقعا میترسم از بیان کردن این مسئله و واکنشاشون
چون موقع ازدواجم همه گفتن نکن یه تنه جلو همه وایسادم
الان شرمندگی،ترس،خجالت همه اینا باعث شده
نتونم چیزی به کسی بگم
چیکار کنم،راهنماییم کنین
بقیه از این به بعد قراره توی مخارجت کمکی کنن؟ یا قراره توی خونشون ساکن بشی؟ یا بدهکاری بهشون داری؟ قراره تو تنهایی های آیندت کاری برات بکنن؟
اگر نه پس خجالت واسه چی خیلی خنده داره
اگه پشتتن که خوبه. من هیچکس پشتم نیس که دارم میسوزونم خودمو
بعدم طلاق بد نیس، زندگی خوب که جدایی نداره
واقعا یه زن تا جونش به لبش نرسه فکر جدایی نمی افته
اگه واقعا به قصد زندگی وارد رابطه شده باشه
اما خب دیگه یه جایی به خودت میای میبینی فقط داره بهت ظلم میشه و رفتنت بیشتر از موندت حالتو خوب میکنه و ارامش میاره برات،منم سرکوفت میزنن که خودت کردی و چی فلان
اما پدرومادرم میگن مگه خونه ما این مشکلات و داشتی یا اشک به چشمت اوردیم که اون اینجوری میکنه باهات
تحت هیچ شرایطی نمیزاریم برگردی
چون احترامی بینتون نمونده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز