سلام خانما من ازدواج دومم هست و سرخیانت جنسی از همسر اولم جدا شدم همسردومم همکارم هست اما محل کارمون متفاوت است و خودش منو دید پسند کرد عروس شهر دور شدم پدر ندارم یتیمم قبل ازدواج من ردش کردم به خاطر دوری راه ولی ایشون قول دادن هرهفته سه بار منو ببره شهر خودم کنار خانوادم اینم بگم فاصله شهر من با اینجا دوساعت هست ولی بعد عروسی بخدا سر هیچی گفت نمیبرم دیگه اسم خانواده نمیاری برگشت خانواده منو مسخره کرد تحقیر توهین و تنها بهانش این بود که از خواهرم ماشین خواست که چند روز دستش باشه خواهرم نداد چون به هیچ کس ماشین نمیده از اونجا چهارسال منو از دیدن اونا و اومدن اونا به خونم محروم کرد کلا بد دل هست منو بیرون نمیبره نمیزاره تنها جایی برم لباس هامو نمیتونم پشت بام پهن کنم میگه میبینن از خانوادم همش ایراد میگیره بخوام یکم توضیح بدم به خودم فش میده منو میزنه میگه غلط میکنی طرفشون درمیای هرهفته ی بار فقط منو میبرد خونه مادرش خواهراش متاهل هستن اونام می اومدن این میرفت بیرون و.. اونا شروع میکردن همه چی بارم میکردن ی بار جوابشون رو مودبانه دادم بهش گفتن و اومد تو خونه تا حد مرگ زد. من کارمند بودم برام مرخصی گرفت خونه نشین کرد و تازه دوباره میرم سرکار
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شوهرم 39 سالشه و خودم 30 میگه من خودم بهترین روانشناس هستم باید هرچی بگم گوش بدی 😭
وقتی درآمد داری و سربار خانوادت نیستی برو کم کم هک مستقل شو
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)