باختم واقعا عمرمو
شوهر اسکلم میرفت حموم ته ژیلتو میکوبید دیوار بعد حموم دنبالش میرفتم یه ساعت تو حمومو میشستم،،دستشویی میرفت مایع میریخت تو روشویی دنبالش میرفتم روشویی میشستم و....
از این طرف بچم که عین بادیگارد صبح تا شب دنبالش میدوم
تا اخر شب مثله جنازه میفتم تو خونه حالا خوب فکرش میکنم نمیدونم اخرین بار کی مسواک زدم یا کی موهامو شونه زدم ولی تو دستشویی و حموم برق میزنه