الان از دیشب یه کلمه هم حرف نزده یه چیزم نگفته یه جوری رفتار میکنه انگار من نیستم تو خونه 😔خیلی دلم میشکنه از رفتارش خونوادمم شب قراره بیان هر دفعه خونوادم قراره بیان بلوا ب پا میشه اصلا اعصابم خرد خرده
کاااامل حست میکنم 🥺شوهر من توهین و بی احترامی نبوده که جلوی جاریم و سایر اعضای خانواده ش نکرده باشه بهم ..ولی چون همیشه سکوت کردم و از خدا خواستم خدا ی روز زد پس کله ش خونه ای ک داشتیم میخریدیم رو زد ب نامم..فرداش پشیمون شد آ ولی دگ زده بود ..الان با اینکه بازم قلدر و بد اخلاقه ولی همیشه ی ترس پاشه ک من قراره با خونه چیکار کنم ..اینو گفتم ک بدونی خدا جواب دل شکسته ت رو میده نترس ...دخترمم بزرگ شده و رفتار باباش رو ک میبینه میگه من چیکار کنم غصه نخوری؟دوس داشتم با شوهرم رابطه خوبی داشته باشم ولی نمیشه دگ چیکار کنم ؟و ب همین دلیل عشقم شده اول خدا ؛ بعد دخترم و رسیدگی تمام عیار ب زندگیم و البته حفظ سلامتی خودم ....قوی میشی ...متاسفانه انگار در جاده ی زندگی من مسیر طی میکنی ولی خوبیش اینه که تهش تو برنده ای نه شوهرت ...صبور باش و توکل کن
نباید تو دعوای بچه ها زیادی دخالت کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز