واقعا دارم میگم هیچ میل جنسی ای در من وجود نداره و همین طور عاطفی اصلا نمی‌دونم محبت کردن چه جوریه عاشق تنهاییم من اصلا توانایی ابراز محبتم ندارم
تصمیم دارم اصلا ازدواج نکنم چون میل ج گفتم که اصلا ندارم و اصلا محبت و عشق حالیم نیست و به نظرم شایسته همسر بودن و مادر بودن نیستم و کلا تنهایی راحتم من خیلی بی احساسم
از یه نعمت بزرگ محرومی خواهر
آدمش که پیدا شه، همه جور حسی دَرِت زنده میشه
من ج دارم ولی عاطفی ندارم. علتشم خونواده مزخرفمه. ما همه از هم متنفرم و فقط تو یه جای مشترک زندگی میکنیم
بوقتش
چیکار کردی ک اینجوری شدی
من بشدت احساسیم و اذیت میشم
کاش مث تو بودم
دنیا ب کام آدمای بی احساسه
هرچی میشکم همش از دله. منو دل بیچاره کرده
ممکنه درونگرای منفی باشی، به یه روانشناس مراجعه کن و باهاش در این مورد صحبت کن
تا وقتی مردای اشغال تو زندگیت بیان نه میل جنسی داری نه محبت
مرد باید بیاد دلتوبدست بیاره شعور داشته باشه خودخواه و خودشیفته نباشه
