کاش منو دلداری بدین💔
امشب مهمونی بودیم خونه یکی از نزدیکانمون ، خودشون میدونن بچه من خونه کسی میره اذیت میکنه زنگ زدن دعوت کنن بهشون گفتم کاش ما نیایم میدونید این بچه خیلی اذیت میکنه گفتن نه اینچحرفیه میاد بازی میکنه و... خیلی اصرار کرد منم دیدم دارن ناراحت میشن گفتم باشه،
حالا اونجا شیطونی میکرد ولی همش حواس من و باباش بهش بود ،بخاطر ما سفره شام رو زود انداختن اومدیم بشینیم نمیدونم کی به این بچه چیزی گفت ناراحت شد لج بازیش شروع شد و افتاد به گریه و جیغ زدن ، خدایا هر کار کردم کوتاه نمیومد گریه میکرد که بریم خونه میبردم تو اتاقشون که حداقل صداش بقیه رو اذیت نکنه ول نمیکرد، بیچاره ها اینهمه تدارک دیده بودن ما که نتونستیم درست بشینیم غذا بخوریم بقیه هم فکرکنم اعصابشون خورد شده بود ، دخترشون ۱۰_۱۲ سالشونه مداام میگفت اااااه اااااه
از همون سر سفره پاشدیم اومدیم،
خییلی اعصابم خورد شده از اینکه مهمونیشونو بهم زدیم خودشونم خیلی ناراحت بودن، کاش نرفته بودیم🥺
هیچوقت بااین بچه جایی خوش نمیگذره، خودمون به درک شب بقیه هم تلخ کردیم😭