2777
2789
عنوان

چرا بعضی ها باردار هستن جایی میرن مهمونی چیزی نمیخورن

| مشاهده متن کامل بحث + 846 بازدید | 55 پست
مثلا چی آخه شیرینی ومیوه چه بدی داره

نمیدونم اون بنده خدا از قصد چیزی نخورده یا یه دفعه تو دوقش خورده ک بخوام تهمت بزنم. ولی خب من شنیدم اگ چیز دعا و سحر ب خورد کسی بدن با شیرینی معمولا انجام میدن

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

نمیدونم اون بنده خدا از قصد چیزی نخورده یا یه دفعه تو دوقش خورده ک بخوام تهمت بزنم. ولی خب من شنیدم ...

خدا هم اونی که این فکرها داره شفا بده همون اونی که میره دعا واین چرت وپرت ها انجام میده شفا بده 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
خب تو الان برای چی ناراحتی وقتی مطمئن هستی دلیلش این نیست

نمیدونم شاید تا حالا ندیده بودم عجیب بوده برام 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
من دو دفعه هم شام درست کردم اونم به گفته همسرش بخدا ولی بهونه اورد نیمدن منم گفتم اشکال نداره بیخیال ...

بله، کاملا حق دارید. من هم خیلی حس بدی گرفتم. بالاخره همسرهای ما با هم همکار بودند و اونی که از زیر کار درمی‌رفت و از موقعیتش سواستفاده می‌کرد، شوهر خودش بود. به اصرار همسرم بود که قبول کردم چند بار براشون غذا درست کنم. 

انسان تا زمان مرگ می‌آموزد و رشد می‌کند.
خدابچه هاتو حفظ کنه کاش همه مثل شما بارداریشون خوب باشهمطمعن باش اینجور ادما خودشونم ازاخلاق خودشون ...

ممنونم عزیزم 

چی بگم والا بخدا فقط خودشون اذیت میکنند چون هر کس بد برا کسی بخواد به سر عزیزهاش میاد 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
ب عنوان یه پارانویا میگم تو ببخشش بعضیا مثل من مشکل اعتماد دارن از لحاظ روانی در عذابند بعضا به پدر ...

میشه در مورد پارانویا توضیح بدین؟ الان نه ولی بچه که بودم همیشه به پدرو مادرم و همممه شک داشتم. به حدی که خونه تنها نمیموندم‌. یا مثلا قبول نمیکردم یه جا مثلا پارک. فروشگاه و... صبر کنم تا مامانم بره و بیاد

ن اهل فیلم دیدن بودم ن خانوادم بنده خدا ها اذیتی بهم کرده بودن. ولی همیشه فکر میکردم منو گول میزنن و دارن بزرگن میکنن تا یه روزی منو بکشن! فکر میکردم قراره یه روزی منو تو خونه تنها بزارن و خونه رو اتیش بزنن! در صورتی ک من همچین چیزی از اطرافیان هم نشنیده بودم. خیلی هم کوچیک بودم شاید ۳/۴ سالم بود(من خاطرات کودکیم رو یادمه. حتی یه چیزایی از یک سالگیم هم به یاد دارم)

سلام عزیزم ماشالله چه حوصله ی داری با یه بچه نوپا همه اش فکر مهمون و شام دادنی منظوری ندارما ناراحت نشی دیشب عموم و زنش و دخترش که متاهله اومدن خونه مون عید دیدنی و من فقط یه بار رفتم سلام و اینا دادم و برگشتم اشپزخونه و دیگه تو جمع شون نرفتم کلا حوصله ی مهمونی ندارم 

سلام عزیزم ماشالله چه حوصله ی داری با یه بچه نوپا همه اش فکر مهمون و شام دادنی منظوری ندارما ناراحت ...

سلام عزیزم خب عید هست میان عید دیدنی میشه به کسی بگیم نیا؟؟خب شما خونه پدر مادرتون هست میزبان پدرمادرتون هستن من که نمیشه اومدن بگم سلام برم داخل اتاق خودشون زنگ میزنند میان نه من کسی دعوت نکردم 

زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792