کسی تو اطرافیانتون بوده که طلاق عاطفی گرفته باشه؟
من ازدواج دوممه
مادر و پدرم مرده و یه پسر یکساله دارم
از زندگی خستم
جامون از وقت بچه دار شدیم جداس و عملا ارتباطی با همنداریم مگه ۷ یا ۱۰ روز یبار که اونم اون فقط به فکر خودشه و عملا به من بی توجه
من یه خونه دو طبقه از وقتی مطلقه بودم دارم
قبل این بیمه تامین اجتماعیم داشتم که الان بعلت مالی نمیریزم دیگه و اجاره خونه ام هم شوهرم میگیره
کلا برا من هیچ خرجی نمیکنه و جز یارانه ام که جدا نکردم هیچ پولی ندارم که اونم باز خرج لباس و اسباب بازی بچه میکنم
چندین ساله یه تیکه لباس یا وسیله برا خودم یا خونه نگرفتم
شوهرم قبل بچه اقلا اخلاقش خوب بود و با کسی نیست
ولی الان حتی اخلاق ظاهریشم خوب نیست
هفته ای یبار میریم خونه مادرش و جز اونوهیچ تفریح یا بیرونی نمیریم!
که منماصلا دلم نمیخواد روی هیچ کدومشونو ببینم
شوهرم نمایشگاه ماشین داره صبح میره ورزش صبحگاه بعد میاد میخوابه تا ظدر ظهره دو ساعت نمایشگاه و میا میخوابه تا غوب غروبم دو ساعت نمایشگاه و شب میاد یه چیزی میخوریم و میخوابیم
این شده زندگی ما
تو کارای خونه یا بچه هیچکمکی نمیکنه حالا فامیلاش از تهران اومدن و ما خونه مادر شوهرمیم این دوبار تو جمع منو تحقیر کرد
بار اول که گفتم برای فلانی چی میبرین عیادت گفت بتو فضولی نیومده
دیشبم گفتم بچه از صب گریه میکنه بلند گفت نکن نقل دیشب شورشو دراوردی بشین یا ببرم بزارمت خونه و بیام خودم
خیلی خجالت کشیدم پیش اونهمه ادم البته بعدش چن تا چیز گفت مثلا از تو دلم دراره
جوری از زندگی قشنگ سیرم دیگه
از طرفی دلم برا بچم میسوزه من میتونم جدا شم برم طبقه بالا خونه ام و حقوق بابامم بگیرم بچمم ببرم
یا بمونم خونه این ولی طلاقمم بگیرم و اجاره خونه و حقوق بابامو بگیرم
یا کلا طلاق عاطفی بگیرم ولی ثبتی نه
شما جا من بودین چکار میکردین