من اول وسواس بودم بعد دس و پا درآوردم
ی بار ی فکر بدی افتاده بود تو سرم اذیت میشدم،به خودم گفتم؛بنظرت این فکر درسته،جوابم نه بود،به خودم گفتم از این لحظه بهش فکر نمیکنی ،تو مغزت سالمه داری با شک و تردید میبریش زیر سوال ،پس به فکرت بها نده،خلاصه چند بار بعد از تصمیم گیریم اومد تو ذهنم ولی محلش ندادم از سرم افتاد
ولی روش علمیش اینه بزاری فکر بیاد تو سرت و تو فقط نگاهش کنی تا بگذره
بله عزیزم منم این شکلی مثلا روی سایه حساس میشم بعد میخوام یه کاری انجام بدم میگم نه تو روی اون حساس نمیشه ولی نمیتوانم هر کاری میکنم نمیشه
اون شیطونه فکر تو نیست اینو بدونی کنترلش راحت تره ،خودم هم تازه فهمیدم
حس میکنم همتون بیکارین یجورایی خانه دار... من از وقتی هدفمند شدن برا کار دیگه اصلا وقتی برا کارای خودم ندارم چه برسه بخوام وسواس فکری شم طوری که قبلا دقیقا مث شماها بودم باور کنید بیشترش برا بیکاریه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز