2777
2789

انقدر الان ذوق زده ام که حد نداره اصلا باورم نمیشه چهار روزه مادر شدم و دارم کارای یک فسقلی دیگه رو به دوش میکشم

اصلا باورم نمیشه چهار روزه نخوابیدم 

خلاصه هنوز با پروسه شیرین مادر شدن کنار نیومدم 😂😩

ولی خب حالا که نینی خوابید تصمیم گرفتم خاطره زایمانم رو بگم و عکس دستاشو بزارم

هستید ؟

یاد گرفتم هر اتفاقی که تو زندگیم افتاد رو با اغوش باز بپذیرم چون که با اتفاقایی که افتاد تو زندگیم بزرگ شدم همیشه هر راهیو که رفتم فقط برای بدست اوردن آرامش بود و شاید هنوز خیلی راه هست که باید برای بدست اوردنش برم ولی زندگی اینو بهم یاد داد تو این مسیر اگه هراتفاقی برام افتاد چه خوب وچه بد پا پس نکشم و قوی تر به راهم ادامه بدم. من با این تفکر خوشبختم💛✨برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفر هستند اصلا وقت ندارم چون بسیار سرگرم دوست داشتن کسانی هستم که دوسم دارند🌸و قسم به اون روزی که بعد اون همه سختی بهم گفتی«دیدی مال من شدی»دوستت دارم🩵مامانِ رز🩷

بیشتر ببینید

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مبارکههه

بذار

|•یاسمنم•| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می‌رسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا می‌شود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس می‌کردم•|   goftino.com/c/xJbnEE

بیشتر ببینید

من از هفته ۲۴تقریبا دهانه رحمم باز شده بود به اندازه سه سانت خونریزی هم داشتم قبل اینها هم انقباض داشتم 

انقد دوران بارداری رعایت میکردم حد و اندازه نداشت یکسره درازکش بودم خلاصه بگذریم 😬

گذشت و گذشت تا ۲۵ اسفند حدودای ساعت 9 شب من حس کردم دل‌درد پریودی مانند اومد سراغم اهمیت ندادم به دکتر پیام دادم گفت اگه شدید تر شد خودتو برسون بیمارستان این دل‌درد تا سه صبح با من بود بعدش قطع شد

صبحش بیدار شدم حس میکردم بچه اومده تو شلوارم 😂 قشنگ حس میکردم سر بچه رو 

به هرکی میگفتم درجواب می‌گفت دیگه داره میاد

منم برا اینکه زودتر ببینمش و بغلش کنم هرروز میرفتم تو پارک نزدیک خونمون پیاده روی و ورزش مخصوص هم ماماهمراهم بهم داده بود انجام میدادم 

شاید باورتون نشه ولی از اون شب تا یک فروردین من هیییییچ دردی نداشتم دیگه 

یک فروردین صبحش دردم شروع شد هر پنج دقیقه می‌گرفت و ول میکرد محض احتیاط رفتم بیمارستان سونو و nst گرفت ماما هم معاینه کرد ۶ سانت باز بودم 😐

ماما گفت احتمالا تا امشب یا فردا نینی میاد بغلت 

منم ذذذذذووووق😍😍😍


خلاصه رفتم خونه و زنگ زدم به فیلمبردار ک آماده باشه کیک و هم سفارش داده بودم به دختر عمم هم گفتم برای بادکنک آرایی و دکور 

خلاصه همه چی و آماده کرده بودم با ذوق زیاااددد 

این مابین هم درد وحشتناک داشتم ولی نمیدونم چرا تحملم خیلییی بالا رفته بود

تو نینی سایت تاپیک زدم و گفتم که درد دارم و دهانه رحمم باز شده همه گفتن خطرناکه خونه موندن برو بیمارستان و فلان 

رفتم دوباره دوش بگیرم که برم بیمارستان دیدم لباس زیرم خونیه ، ماما هم بهم گفته بود ممکنه بخاطر معاینه خونریزی بگیری 

در همون حال که داشتم دوش می‌گرفتم یهو یه اب بی رنگ و داغ از بدنم خارج شد به دلم افتاد که کیسه آبم پاره شده 

سریع آماده شدم با مامانم و مادرشوهرم و همسرم رفتیم بیمارستان ساعت ده و نیم شب رسیدیم 

خلاصه دکتر گفت کیسه آبت پاره شد و ختم بارداری

موقع زایمان من دقیقا ۸ سانت و نیم باز شده بود دهانه رحمم 

من از اون صبحش هیچی نمیتونستم بخورم انگاری اشتهام بسته شده بود ، ضعف شدید داشتم از فرط گشنگی نمیتونستم زور بزنم 

یهو دیدم دکتر با آرنج افتاد رو شکمم هی با زور آرنجشو رو شکمم فشار میداد منم که جیغ میزدم از درد یهو انگار یه حسی اومده بود سراغم که انگار همه چیزایی ک تو شکمم بود میخواست بیاد بیرون یهو دختر نازم اومد تو دستای دکتر

ماما گذاشتش تو بغلم صورتش نوازش کردم ولی انقد فشارم افتاده بود و درد داشتم توان نداشتم نگهش دارم تو بغلم کلا شاید یک دقیقه بود رو بغلم ولی همون شد قشنگترین لحظه زندگیم 😍

بعدش هم دکتر چندتا ضربه زد رو شکمم و جفت اومد بیرون و کلیی لخته خون دیگه 

زایمانم حدود ۴۰ دقیقه طول کشید و خلاصه بعد کلی درد و صبر رُز کوچولوی ما ساعت 00:14 مورخ 2 فروردین پا به جهان گشود 🥰 

پ‌ن: اسمش برگرفته از اولین گلی هست که باباش برام خریده تو دوران دوستی مون 🤭

یاد گرفتم هر اتفاقی که تو زندگیم افتاد رو با اغوش باز بپذیرم چون که با اتفاقایی که افتاد تو زندگیم بزرگ شدم همیشه هر راهیو که رفتم فقط برای بدست اوردن آرامش بود و شاید هنوز خیلی راه هست که باید برای بدست اوردنش برم ولی زندگی اینو بهم یاد داد تو این مسیر اگه هراتفاقی برام افتاد چه خوب وچه بد پا پس نکشم و قوی تر به راهم ادامه بدم. من با این تفکر خوشبختم💛✨برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفر هستند اصلا وقت ندارم چون بسیار سرگرم دوست داشتن کسانی هستم که دوسم دارند🌸و قسم به اون روزی که بعد اون همه سختی بهم گفتی«دیدی مال من شدی»دوستت دارم🩵مامانِ رز🩷

بیشتر ببینید
نننننههه‍همبارک باشه قدمش

عزیزممم مرسی😍😘

یاد گرفتم هر اتفاقی که تو زندگیم افتاد رو با اغوش باز بپذیرم چون که با اتفاقایی که افتاد تو زندگیم بزرگ شدم همیشه هر راهیو که رفتم فقط برای بدست اوردن آرامش بود و شاید هنوز خیلی راه هست که باید برای بدست اوردنش برم ولی زندگی اینو بهم یاد داد تو این مسیر اگه هراتفاقی برام افتاد چه خوب وچه بد پا پس نکشم و قوی تر به راهم ادامه بدم. من با این تفکر خوشبختم💛✨برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفر هستند اصلا وقت ندارم چون بسیار سرگرم دوست داشتن کسانی هستم که دوسم دارند🌸و قسم به اون روزی که بعد اون همه سختی بهم گفتی«دیدی مال من شدی»دوستت دارم🩵مامانِ رز🩷

بیشتر ببینید

مبااارکه

 https://daigo.ir/secret/41397332748  رفیق تواین دنیا 793093541آدم هست همینطوری که عددهارو نادیده گرفتی،حرفاشونم نادیده بگیر...:)🤞🏻😌ممدقولی✅ممدقلی❌ منو ممد یه تیمیم بدون هم یتیمیم😌متاهل💍

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
tele