تو خونه ی ما هم اوایل شرم آور بود اونم بخاطر ذهن قدیمی مادرم که از مادرش به ارث برده بود.
بعد ازدواجم خودم علنی کردم پیش پدر و برادرهام و واقعا نتیجه ی مثبت دیدم از همراهی و فهم شون
و چقدر ناراحتم بابت روزایی که الکی درد کشیدم و با استرس پد تعویض میکردم که مبادا پدر و برادرهام بفهمن و هم هم مقصر مادرم بود.