جدیدا خیلی افکارم منفی شدن همش میگم چرا فلانی اومد سراغ منو نگرفت نگفت بیا ببینمت چرا فلانی ک خونش پیش منه نباید بهم سر بزنه دوستان من و یکی از فامیلامون کنار هم هست خونمون حالا من قبلا مدام بهش سر میزد عصر ها یا شب ها مینشستم پیشش میگفتیم میخندیدیم ولی جدیدا متوجه شدم ک اون بزور ماهی ی بار میاد سمتم ولی من مدام خونشون پلاسم و این منو ناراحت میکنه میگم چطوری حوصله من سر میره ولی اون چرا بهم سر نمیزنه خیلی افکار منفی دارم الان جدیدا دیگ سعی کردم ک نرم ولی دلم براش تنگ میشه
حالا من برعکس تو دوست دارم نامرئی باشم و هیچ کس کار به کارم نداشته باشه
هر دو هم اذیت میشیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز