خخخخ من از چن مین قبل تحویل سال قهر کردم و از خونه زدم بیرون تو بارون و تا شب پیاده خیس آب،کفشام از این تابستونیا بو پر آب شده بودن،،استوری میذاشتم شوهرم میدید نمیگفت بیام دنبالت
تو خیابونای تاریک و خلوت شب برگشتم خونه،نه اسنپ بود نه اژانس... چون روز عید بود!
خلاصه از عید تا دوشب پیش قهر بودیم منم از تنهایی و ... مینالیدم و از خستگی کار خونه...
بیخیال گلم کتاب زنان زیرک رو بخون من وقتی خوندمش واقعا تا مدتی زندگیم عالی بود ،باز فراموش کردم کارهایی که باید انجام میدادم