چه حرفایی آوم میشنوه
طرز تفکر قرون وسطیایی
منو همسرم ۱۰ ماه دوست بودیم الان ۱۳ ساله ازدواج کردیم
اصلا تا حالا همچین حرفهایی نزده
خیلی هم خوب بود با هم آشنا شدیم شماخت نسبت بهم پیدا کردیم
خیلیا ازدواج کردن اما بعد از ازدواج یکسال بعد عروسی شکاک بودن زیاد میشه داخل زندگیشون ناخودآگاه این فکرا میاد
من سنتی ازدواج کردم شوهرم آفتاب مهتاب ندیده بود کاملا بی تجربه ولی مدت کمی با کسی دوست بود عاشقش شده بودم ولی جور نشد بعد عقد فهمیدم شوهرم سرده هم اهل محبت کردن نیست هم نیاز جنسیمو رفع نمیکنه همیشه با دعوا و التماس ده روز یه بار میاد سمتم شب تا صبح پشتشو میکنه به من میخوابه اینم حق طلاقم نداشتم موندم تو زندگی و تحمل میکنم ازش راضی نیستم
من خودم مطلقه بودم ..دوست شدم ..آخرشم ازدواچ کردم ..ولی خیلی از پسرها بنظرم این فکرومیکنن ولی خودشون چی ..اونی که دوست دختر داره مثلا خیلی خودش خوبه ..برن گم شن بابا..خودشون خیلی پاک میگیرن باهزار نفرم‌میپرن
چه گوه خوریا
من با دوس پسرم ازدواج کردم ک😐
من از خود پسرا شنیدم
نه فقط داره تنوع طلبی بودن خودش نشون میده
اگر دوس دختر خودش نگیره باید دوس دختر یکی دیگ رو بگیره
نه والا من خیلیا رو دیدم که با همدیگه دوست بودن ازدواج کردن دو تا از دوستای صمیمی خودمم اتفاقاً شوهراشونم خیلی آدمای خوبی هستند من خودمم با یه نفر دوست بودم که خیلی بنده خدا طالب ازدواج کردن بود و اینا حتی خواستگاری هم اومد ولی خب مادرم اجازه نداد و خب منم قبول نکردم بعدها و دلایل خودم رو داشتم
قبول ندارم
از مساله ی عدم تفاهم و فاصله تفکر و فرهنگ دو طرف اگر بگذریم که خب دلیل مهمی هست توی شناخت و رابطه
چنین پسری که چنین تفکری داره نه تنها وجدان ندازه شعورم نداره به جا مغزم باید گل کلم سبز کنن
خوشبختانه پسرای خانواده ی ما اصلا چنین تفکر کوته و عهد قجری ندارن
