لباس های عید دخترم یکم زیاد شد هزینه اش همسرم حرفی نزد گفت فدا سرش فقط گفت دیگه به من نگی چرا آنقدر دیر میای من باید کار کنم تا اینطوری خرج کنم
الان دیگه این شد بهونه اش من نتونم بگم زودتر بیا خریدهای عید خودمم مونده پنجم یابد برم خرید کنم اونم فکر کنم زیاد بشه
الان واقعا دیگه نباید بهش حرفی بزنم ؟؟؟
من نمیدونم تمام لذت این آدم خلاصه شده تو کارش منم بعضی وقتا قاطی میکنم و خسته میشم الان دوست دارم یه چیزی بهش بگم هنوز نیمده خونه تازه این موقع میاد مارو میبره بیرون دارم خودمو کنترل میکنم دعوا راه نندازم تا هم حرفی میزنم میگه خرج شما خیلی زیاده من باید کار کنم